ashura is in my heart
We have a culture of Ashura for .fhng fight, getting the right of the oppressed from the oppressor Av.amam Hussein taught us that Banzam domination must be fought even if it cost me my life
خواستم قطره ای باشم در اقیانوسی که برای امام خامنه ای می خروشد.آرزویم اقتدار وپایداری اوست...
We have a culture of Ashura for .fhng fight, getting the right of the oppressed from the oppressor Av.amam Hussein taught us that Banzam domination must be fought even if it cost me my life
آقای توریست، خانم توریست: نرو ترکیه، نرو اروپا، نرو تایلند، نرو آمریکا!
*شمایی که در سواحل زیبای آنتالیا بدون لباس با بدن برهنه داری حمام آفتاب می گیری، همین نزدیکی ها در همین خیابانهای شهر خودت یک کودک بدون لباس و با بدن برهنه داره زیر آفتاب می سوزه تا من و شما یک پول ناقابل بذاریم کف دستش یا یک آدامس ازش بخریم.
*شمایی که داری از کیفیت غذای فلان رستوران اروپایی تعریف می کنی و با اشتیاق بابتش پولی میدی، در همین کشور خودت خیلیا شب رو با شکم گرسنه صبح می کنند.
*شمایی که داری از زیبایی سیه چشمان تایلند با شور و شوق تعریف می کنی، اشک چشمان کودک سیاه چشم کشور خودت رو دیدی؟
* شمایی که داری از کیفیت لوازم آرایشی فلان برند اروپایی در فلان فروشگاه اروپا تعریف می کنی، چهره آفتاب سوخته و خاک آلود بچه کشور خودت رو دیدی؟
* شمایی که وقتی کفش میخری برند ایتالیا رو به برند آمریکا ترجیح میدی، پاهای تاول زده بچه های کار رو دیدی؟
* شمایی که میری مسافرت خارج از کشور برای تفریح و شادی چرا هزینه یکدوره از سفر توریستیت رو به نیازمند نمیدی تا اونا هم مثل تو شادی رو تجربه کند؟
* شمایی که سوار ماشین 200 میلیونی میشی، بهتر نیست سوار ماشین 100 میلیونی بشی بقیه اش رو بدی واسه نوعروسها جهیزیه بخری؟
* شمایی که بهترین و گرانترین برند موبایل رو داری، توقع خودتو کم کن به یک گوشی ارزانتر قانع باش و به جاش چندتا کودک خیابانی رو به صرف شام دعوت کن؟
*شمایی که دولت عربستان رو به خاطر وهابی بودن و حمایت از تروریست محکوم و تحریم می کنی، چرا خودت کشورهایی اروپایی وآمریکایی رو حامیان جدی داعشند تجریم نمی کنی؟
چرا آنجا که خواست دلت مطرحِ هزار جور اما واگر می تراشی برای انجام کاری که دوست داری ؟
چرا وقتی به سفرهای زیارتی یا اطعام محرم وصفر می رسی یاد فقرا می افتی وباید دقیقا از این مخارج کسر بشه برای کمک به فقرا؟
آیا کمک به نیازمند و محروم مخصوص کسانیه که می خواهند به سفر حج بروند؟ نخیر...
خواهر و برادر توریست، من و شما هم مسئولیت داریم..
برام سوال بود که چرا دشمن اینهمه با انبیا وائمه ما دشمنی می کردند،چرا این همه از این بزرگواران می ترسیدند جواب این سوالم رو وقتی گرفتم که با حاج آقا طاهری راهی یه دوره ای شدم با موضوع ولایت فقیه ،دوره بابرکتی بود .موضوع رو از صفرِ صفر برامون تبیین می کردند.
اینجا بود که کتاب ولایت فقیه کانون عزت واقتدار رو شناختم.ج 5 از این سری کتابها اینطور جواب سوالم رو مطرح کرده بود که؟
اصلا ائمه ما علیهم السلام تمام زجر ومصیبتشان به خاطر این بود که دنبال حاکمیت الهی بودند.وإلا اگر امام صادق علیه السلام یک گوشه می نشستند وچند نفر دور خودشان جمع می کردند وفقط یک مسئله شرعی می گفتند،کسی به آنها کاری نداشت.خود امام صادق علیه السلام در یک حدیث می فرمایند:هذا ابو حنیفة له اصحاب وهذا الحسن بصری له اصحاب"ابو حنیفه اصحابی دارد وحسن بصری هم اصحابی.پس چرا به انها کاری ندارند ؟چون می دانند که تنها آن حضرت داعیه امامت دارند.تمام نزاعی که شما در طول دوران زندگی اهل بیت علیهم السلام شاهد هستید بر سر همین قضیه است.اگر بحث قدرت سیاسی نبود هیچ گونه تعرضی نسبت به آنها انجام نمی گرفت.به همین دلیل این بزرگواران روی کلمه امامت حساسیت ویژه ای داشتند .امام صادق علیه السلام در اجتماع مردم در عرفات می ایستند ودر میان مردم می گویند"ان رسول الله کان الامام،ثم کان علی بن ابی طالب ،ثم الحسن، ثم الحسین، ثم علی ابن الحسین، ثم محمد ابن علی ثم هه فینادی ثلاث مرات لمن بین یدیه"تا می رسند به خودشان.بحث از ابتدا بر سر همین نکته بوده است.
ونکته مهم اینجاست که برای اسلام حکومت هدف نیست،حکومت موضوع اصلی نیست ،حکومت بهترین وسیله است برای اجرای حدود واحکام الهی در جامعه.وقتی قراراست قانون اسلام در جامعه پیاده شود ،به حکم عقل،باید فردی عالم وعادل وفقیه در این دین مجری احکام باشد واز این طریق ضمانت اجرایی این قانون تضمین شود.اگر امام معصوم در جامعه باشد او تنها فردی است که این صلاحیت را دارد واگر حضرتش پس پرده غیبت باشد ولی فقیه منسوب از جانب او"منسوب به شرایط"عهده دار این منصب خواهد بود.
دولت اسبق و سابق و فعلی و آینده ندارد. تا سایه ولیفقیه بر سر این ملت بلند است، یک امهاتی هست که فقط ربط به «جمهور» دارد. از جمله این امهات «انرژی هستهای» است که به کوری چشم دشمن و دشمنپرست، حق مسلم ملت ما باقی خواهد ماند انشاءالله. خدایی که من میشناسم؛ حالا صبر کن! اجازه نخواهد داد یک قطره از خون یک شهید هستهای هدر رود. آنچه از هر توافقی بالاتر است، دست خداست. بگذریم که «توافق هستهای»، «توافق خستهای» به نظر میرسد! این سوی میز، برداشت آن سوی میز را قبول ندارد و بالعکس! توافق، یکی است اما به جای «المیزان» شاهد تفاسیری هستیم بس «نامیزان» بلکه 180 درجه مغایر هم! این مهم حکایت از چه دارد؟
آیا نگارنده را قصد بر آن است که جانکری را خدای نکرده به دروغگویی (!) متهم کند یا استغفرالله، مردمان این سوی میز را؟ عجالتا هیچکدام! پس این همه تفسیر متضاد، حکایت از چه دارد؟ جز آنکه توافق به لحاظ حرفهای «تفسیر پذیر» تنظیم شده؟ توافق، متضمن نفع ایران باشد یا آمریکا یا هر دو یا هیچکدام، اساسا «نافرم» است؛ نافرم است که این سوی میز، تفسیر خود را ارائه میدهد، آن سوی میز، حرف خودش را میزند! انصافا بر چنین چیزی، نام «توافق» میتوان گذاشت که حالا سر خوب یا بد بودنش دعوا کنیم؟ گمانم دعوا در «پله دوم» بیفایده است! باید به همان «پله اول» برگشت و به «مرور بدیهیات» نشست تا ببینیم اصلا نام آنچه آورده شده را میتوان «توافق» گذاشت؟ اگر میتوان، پس چرا هیچ تفسیری از توافق، موید هیچ تفسیر دیگری از توافق نیست؟ مگر نه آن است که هر توافقی باید آدابی داشته باشد؟ بیتعارف، یک عقد ساده میان فلان داماد از «عشایر قرهچورلو» و بهمان عروس از «عشایر اصانلو» صدها پله از این «مثلا توافق هستهای» محکمتر است! صرفنظر از اصل و اساس انشای نوشته شده، شعار «هر توافقی…» خشت اول اما خشت کجی بود که این چنین معوج کرده «ثریای توافق» را! با این شعار، معلوم بود که توافق هم بشود، باز نتیجه ایدهآل حاصل نمیشود!
«خوشبین نبودن به نتیجه مذاکره با آمریکا» امروز دارد علتالعلل خود را نشان میدهد! امروز… و در این همه تفسیر متفاوت از توافق، که هر یک ناقض آن دیگری است! «من به نتیجه مذاکره با آمریکا خوشبین نیستم» نه از آن رو بیان شد که احتمال توافق با آمریکا را نمیداد، بل بدان علت بیان شد که روزگار پس از توافق، یعنی همین کشمکشها را در «خشت خام» و به «محک تجربه» میدید. اتفاقا بارها فرموده شد؛ «احتیاج آمریکا به مذاکره، ایضا به توافق، بیش از نیاز ماست». خود همین یعنی از نظر بزرگان، نیل به توافق، خیلی هم امر غیر ممکنی نبوده و نیست. اینکه حالا «شیطان بزرگ» است! آدمی حتی میتواند به راحتی آب خوردن، با خود «شیطان رجیم» هم توافق کند! منتهای مراتب، خوشخیال، آن کسی است که فکر کند با این قبیل توافقات، شیطنت شیطان، تمام میشود! وقتی دیروز بزرگان، علنی سخن خود را بیان کردند، دبه درآوردنهای مکرر دشمن در همین امروز را میدیدند که اولا وسط مسابقه، مبادرت به تعویض اسب میکند، ثانیا با مردمان مذاکرات، سخن به زبان تهدید میگوید، ثالثا تعهد به هیچ چیز، حتی به وعده سر خرمن خود ندارد. باورم هست آحاد ملت هم، خوشبین به نتیجه مذاکره با یانکیها نبودند و الا میشدند حکایت این «گروهک جشنسرخود شادیاولی»، رفتار و گفتار سبک از خود بروز میدادند! با این همه، کاش همان دیروز «ملاحظات حکیمانه» رعایت میشد بلکه امروز شاهد این همه تفسیر به رای و این همه بدعهدی نمیبودیم، آنهم در شرایطی که هنوز جوهر قلم توافق خشک نشده! دیروز جمع میشد این بساط، امروز مجبور نبودیم زیر بار توافقی برویم که اوباما در وصفش بگوید؛ «به هیچ وجه لازم نیست آمریکا توافق هستهای با ایران را متوقف کند، چون رئیسجمهور بعدی، با وجود این توافق، گزینههای بیشتری برای فشار علیه ایران خواهد داشت».
وقتی فرزانهای در مایههای آیتالله جوادی از سر خیرخواهی، این مردمان را به شمارش انگشتان دست، بعد از مصافحه با شیطان بزرگ توصیه کردند، ترجمان دیگری بود از همان عدم خوشبینی! صدالبته هنوز بازی تمام نشده! بر شورایعالی امنیت ملی، نیز مجلس محترم شورای اسلامی فرض است که به «وظیفه انقلابی» یعنی «تکلیف عاقلانه» خود عمل کنند، لیکن به راستی ما باید تفسیر چه کسی از این توافق مثلا هستهای را باور کنیم؟! تفسیر این مردمان خودمان یا آن نامردمان بدزبان؟!
دست نوشته حسین قدیانی
وقتی می گوییم ولایتی را که رسول الله صلی الله علیه وآله داشتند بعد از غیبت فقیه عادل دارد برای هیچ کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه علیهم السلام است.اینجا صحبت از مقام نیست بلکه صحبت از وظیفه است.ولایت یعنی حکومت واداره کشور واجرای قوانین شرع مقدس،یک وظیفه سنگین ومهم است.نه اینکه برای کسی شان ومقام غیر عادی به وجود بیاورد واورا از حد انسان عادی بالاتر ببرد.مثلا یکی از اموری که فقیه متصدی ولایت آن است اجرای حدود است.آیا در اجرای حدودبین رسول اکرم و امام وفقیه امتیازی است؟یا چون رتَبه فقیه پایین تر است باید کمتر حد بزند؟اگر حد زانی صد ضربه است فقیه باید پنجاه ضربه بزند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟یا اینکه تفاوتی در اجرای حدود نیست ودر هر مسئله ای نیاز به اجرای قانون شد فقیه وامام ورسول الله یکی است؟
با این توصیف همانطور که پیامبر وامام در اجرای احکام لازم الاتباع و اطاعت هستند ولی فقیه نیز واجب الاطاعه است.زیرا فقیه حرفی از جانب خود ندارد ووظیفه اش بیان واجرای حدود الهی است.
َ
برگرفته از کتاب "ولایت فقیه کانون عزت واقتدار"
خون آشام پاریسی...
قاتل فرانسوی...
تاجر خون های آلوده...
صادرکننده ی ایدز به ایران...
باز هم دلواپسان شلوغ کردند؛ این چه بامبول جدیدی است که درآورده اید!!؟ فابیوس؛ وزیر محترم امور خارجه فرانسه در راه ایران است...
این یعنی:
دنیا دارد به ما لبخند میزند!!
یعنی ما از انزوا خارج شدیم!!
یعنی به دروازه های تمدن بزرگ رسیدیم!!
اینکه فابیوس چند سال پیش از همجنس بازان فرانسوی خون گرفته و به هموفیلی های ایرانی تزریق کرده؛ یک واقعه کهنه ی تاریخی است...
اینکه او نخستین کسی است که یکباره 976 نفر از بیماران ایرانی را به HIV و هپاتیت C مبتلا کرده؛ چه ربطی به توافق هسته ای دارد!؟ مگر او مقصر است!؟ ما به خون نیاز داشته ایم و او هم در اقدامی انسان دوستانه؛ کمک مان کرده است!!
این ما بودیم که باید دقت میکردیم و همینطور به او اعتماد نمیکردیم!! مگر همین الان اعتماد نکردیم!؟
دنیای امروز؛ دنیای معامله است!!
فابیوس به سعودی ها جنگنده بمب افکن میفروشد برای کشتن یمنی ها و به ایران پژو میفروشد که برویم تفریح!!
مگر چند روز پیش که وزیری از آلمان آمد؛ کسی حرفی زد!؟
حالا آلمان صادرکننده ی گازهای شیمیایی به عراق بوده؛ خب باشد! گیریم با گازهای آلمانی؛ هزاران نفر از جوانان ایرانی و شهروندان سردشتی و غیره کشته شده باشند، اینها که مهم نیست!!
ما قبل از اینکه برای فابیوس فرش قرمز بیاندازیم؛ خیلی ها را در آغوش گرفته ایم، آب هم از آب تکان نخورده...
منظورم فقط جان کری نیست که بگویی «خون جوانان وطن میچکد از چنگتان»، میتوانی به سالها قبل برگردی، ما حتی با صدام هم دست داده ایم!!
دیگر از صدام هم خون آشام تر سراغ داری؟
گاهی باید گذشته را فراموش کرد و جام را سر کشید!!
من هیچکس را به تحصن و اعتراض دعوت نمیکنم...
یادمان باشد ملتی که عقب نشینی هایش را جشن میگیرد؛ دشمنش را به پیشروی ترغیب میکند.
اما آنها در عوض حمید ابوطالبی را تایید نمی کنند چون روزی از دیوار سفارتشان بالا رفته است.
این تفاوت دیپلماسی ما وآنهاست.ما به دشمن اعتماد کرده ایم اما آنها هرگز به ما اعتماد نخواهند کرد
تقدیم به رهبر عزیزمان
دعا کردیم پابر جا بمانی
دعا کن پای کار تو بمانیم
به هنگام ظهور مصلح کل
همه باهم کنار تو بمانیم
بر این کشور نه، بردنیای اسلام
تو دست رحمت صاحب زمانی
قسم خوردیم نگذاریم یک دم
شما در فتنه ها تنها بمانی
بگو یا فاطمه برخیز از جا
نگاه ما همه سوی نگاهت
یقین داریم باشد هر کجایی
دعای مادرت پشت و پناهت
ولایت پیشه گان آگاه هستند
نمیخواهد ولی ؛ غیر از اطاعت
سزای هرکه بر یارش مطیع است
چه پاداشیست بهتر از شهادت
به روی برگی از تاریخ ایران
نوشته عزت ما از خمینیست
خدارا شکر بیرق بعد از ایشان
به روی شانه مردی حسینیست
اللهم الحفظ سیدنا و قائدناالخامنه ای
آیا کسی که "مشاور رهبری" است حرفش، حرفِ رهبری میباشد؟
هرکس که "مشاور رهبری" است عقاید و تفکراتش با رهبر یکسان است؟یا ممکن است تضاد هم داشته باشد؟
ما در بین مشاوران رهبری کسانی را داریم که تاریخ ثابت کرده حتی اختلافات جدی با رهبری دارند مانند "کروبی" و "میرحسین موسوی"
حتی مشاوران رهبری بین خودشان هم تضاد تفکراتی و عقیدتی دارند
برخی از مشاوران رهبری:
1.میرحسین موسوی (فتنه گر سال88) در سالهای آغازین رهبری آیتالله خامنهای
2.سیدمحمد موسوی خوئینیها (رهبر اصلاح طلبان) به عنوان مشاور سیاسی رهبری
3.دکتر علیاکبر ولایتی به عنوان مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل
4.علی اکبر ناطق نوری نیز پس از پایان دو دوره ریاست مجلس چهارم و پنجم
5.کروبی (فتنه گر سال88) نیز با پایان ریاستش بر مجلس ششم
6.و اکنون دکتر غلامعلی حداد عادل، حکم «مشاور عالی» رهبر انقلاب
و همچنین:
سرلشکر رحیم صفوی، سرلشکر شهبازی و سرتیپ لطفیان در مرکزی با نام «مرکز مشاوران نظامی»
و دکتر سعید جلیلی که در حال حاضر تنها «نماینده ی رهبری» در شورای عالی امنیت ملی میباشند (جایگاه «تنها نماینده» بالاتر است یا یکی از ده ها مشاور؟)
و... که این یکی از ویژگی های منحصر به فرد رهبری است که از نظرات متفاوت در اداره امور کشور بهره گرفته ورد نهایت آنچه به مصلحت نظام می باشد را برمی گزینند.چیزی که با اطمینان می توان گفت در دنیا بی سابقه است.
نظر مقام معظم رهبری 1394/04/20 درباره مشاوران و منصوبانشان:
«یک نکتهی دیگر گفتند که کسانی به عنوان نمایندهی رهبری از زبان رهبری حرف میزنند.
خب، من خودم هنوز که الحمّدلله زبانم از کار نیفتاده؛
«حرف خود من که مقدّم به حرف آنها است».
آنچه من میگویم، حرف من آن است؛
کسانی هم که حرف میزنند -نمایندگان رهبری و منصوبین رهبری و مانند اینها که «تعداد زیادیاند»- از قول رهبری نمیگویند؛
این را توّجه داشته باشید، شما حرف من را از خود من بشنوید.
بله، ممکن است یک نفری جزو منصوبین رهبری هم باشد، دربارهی فلان مسئله یک عقیدهای «خلاف رهبری» هم داشته باشد، هیچ اشکال ندارد؛ اینجور چیزی هم هست. خیلی از همین آقایان محترمی که منصوبین رهبریاند، در فلان مسئلهی خاصّ سیاسی یا اجتماعی یا اعتقادی ممکن است «عقیدهشان غیر از عقیدهی رهبری» باشد؛
والّا در هر مسئله که ما نمینشینیم هماهنگ کنیم که ببینیم در فلان مسئله نظر ما یکی هست یا نیست؛
خب، او نظر خودش را گفته.
این هم نمیشود که من هرجا هرکسی از نمایندگان ما یک چیزی گفت، ما فوراً بگوییم آقا! شما، این را غلط گفتید، این را درست گفتید، روابط عمومی اعلان کند؛ این هم نمیشود.
مصلحت نمیدانم که اگر یک کسی یک چیزی گفت، ما هم اینجا برداریم یک اعلامیّه بدهیم که فلان کس غلط کرد این حرف را زد؛ اینکه نمیشود)
مشاور بودن به معنی هم عقیده و مورد تایید بودن نیست...
برخی باایجاد یک شبهه حواله مذاکران هسته ای رامستقیم به رهبری انقلاب احاله داده وبایک فضاسازی هرگونه انتقاد از مداکرات را مخالف بامواضع رهبری وباعنوان این مطلب که رهبری ازتیم هسته ای تقدیرنمودند این روند رابرای پیشبرد اهداف دولت در پرونده هسته ای تسهیل مینمایند
شبهه :
تمام مذاکرات تحت نظر رهبری است و اگر متن توافق اشکالی داشت مقام معظم رهبری اجازه توافق را نمیدادند.
رهبری انقلاب :
برخی اوقات گفته می شود که جزئیات این مذاکرات، زیر نظر رهبری است در حالیکه این سخن دقیق نیست. من نسبت به مذاکرات بی تفاوت نیستم اما تا بحال در جزئیات مذاکرات دخالت نکرده ام و از این پس هم دخالت نخواهم کرد. من مسائل کلان، خطوط اصلی، چارچوبها و خط قرمزها را عمدتاً به رئیس جمهور و در برخی موارد محدود به وزیر امور خارجه گفته ام اما جزئیات در اختیار آنها است. (20 فروردین 94)
عده ای تشکر و حمایت رهبری را مترادف با تایید متن توافق میدانند
پاسخ :
من از همهی توانی که در اختیارم هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت؛ دولت را تأیید میکنم، حمایت میکنم، مثل همهی دولتهای گذشته… همهی دولتهایی که بعد از انقلاب سر کار آمدند، دولتهای منتخب مردمند و بنده در همهی این دورهها - آنوقتی که مسئولیّت داشتم - از همهی این دولتها حمایت کردم.
(دیدار با مسئولان نظام - رمضان 94)
اما نظر مقام معظم رهبری در مورد توافق :
البتّه برای تصویب این متن، یک مسیر قانونیِ پیشبینیشدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی کند و خواهد کرد؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقّت مصالح را -مصالح کشور را، مصالح ملّی را- در نظر بگیرند و آنچه را تحویل ملّت خواهند داد، بتوانند با گردن افراشته، در مقابل خدای متعال هم ارائه بدهند (عید فطر 94)
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند، ایشان فقط و فقط خطوط قرمز را مشخص کردند و جزئیات مذاکره به عهده تیم مذاکره کننده و تصویب آن به عهده مجلس است و از دست اندر کاران خواستند برای تصویب این توافق مصالح و منافع مردم را در نظر بگیرند.
? سوال : اگر سطح فاجعه مذاکرات در حدی است که شما میگویید، پس چرا رهبری اجازه میدهد که چنین اتفاقی رخ بدهد ؟
حکومت اسلامی 3 رکن دارد،
رهبر
خواص
عموم مردم
حکومت اسلامی زمانی به هدف خود میرسد که هر 3 اینها به وظیفه خود عمل کنند.
اگر تنها بار حکومت را به دوش رهبری بیاندازید، ولی فقیه که سهل است، ولی الله اعظم هم به اهدافش نمیرسد.( مراجعه کنید به تاریخ صدر اسلام، چرا امام معصوم، علی علیه السلام "این عمار" گفت ؟
امام خامنه ای در سخنرانی اخیر خود در جمع معلمان و فرهیختگان به صراحت نخبگان را در کنار مسئولین مورد خطاب قرار میدهد)
- اصول تعامل رهبری با دولت ها مبتنی بر 4 اصل است
حمایت از دولت ها - اعطای فرصت برای تحقق سیاست ها
- تذکر خطاها
- ورود برای جلوگیری از تکرار خطاها.
مثالش تصریح امام خامنه ای از اینکه من از تمام دولت ها حمایت میکنم. حمایت از دولت ها به معنی تایید سیاست ها نیست، حمایت از اشخاص به معنی تایید برنامه ها نیست، موضع ما این است که ما از مذاکره کنندگان حمایت میکنیم، زیرا اینها نماینده ایران هستند، مانند باشگاه فوتبالی که ما طرفدار آن نیستیم ولی در مسابقات بین المللی به خاطر اینکه نماینده ایران هستند از آن حمایت میکنیم
از آنجا که حکومت اسلامی یک حکومت استبدادی نیست و مبتنی بر روش شورایی و مشورتی است، رهبری اجازه میدهند که هر دولتی که می آید سیاست های خود را پیش ببرد اما این به معنای این نیست که این استراتژی مورد قبول ایشان است، به همین خاطر اشکالات خود را همواره به سیاست ها اعلام میکند، اما چون مورد نظر دولت است، اجازه میدهد این سیاست جلو برود
نمونه اش 13 آبان که رهبری میگوید "من به مذاکرات خوشبین نیستم" یا "عده ای در دولت قبل و این دولت فکر میکنند که اگر با آمریکایی ها بنشینند این مشکلات حل میشود،
اگر چه ما میدانستیم اینگونه نیست ولی اجازه دادیم یک بار دیگر ملت ایران تجربه بکند"
پس در حالی که اجازه میدهند این روند انجام شود، نظر خود را اعلام میکنند که این سیاست درست نیست و مثال های بسیار دیگری از این قبیل وجود دارد.
- در صورتی که اشتباه بودن یک سیاست برای عموم مردم و خواص مشخص شود رهبری اجازه ادامه آن سیاست را نمیدهند. مفهوم مخالفش این است که اگر مردم و خواص فکر کنند که آن سیاست درست است، ممکن است اجازه داده شود که آن سیاست اشتباه انجام شود، به این دلیل که در جامعه اسلامی ملت باید به بلوغ برسد، جامعه اسلامی یک حکومت جمعی است و بنا نیست که رهبر جلو بیافتد و بفرماید که دنبال من بیایید. نه، خود فرد هم باید به رشد و بلوغ برسد، پس باید به مردم و خواص ناآگاه فرصت خطا کردن داده شود.
اظهارات دکتر قیاسی از متخصصین صنعت هسته ای ( از طرفداران جدی دولت ) :
1/ این متن از نظر فنی تقریبا یک کاریکاتور هسته ای است که عملا کارایی ندارد. من با اطمینان عرض میکنم که غنی سازی اورانیوم عملا تعطیل شده است. من توافق را حداقل ده بار با دقت خواندم و برداشت من این است.
2/ این توافق بعد از ده سال هم به شما اجازه غنی سازی بالای 3/67 در صد را نمیدهد و تعداد سانتریفیوژها هم قابل مذاکره است.
3/ من راجع به رفع تحریم ها سر رشته ای ندارم ولی به گمانم تا 10 سال طول میکشد که تحریم های اساسی برداشته شوند.
4/ البته در نیویورک تایمز خواندم که شرکت های امریکایی برای تمام معاملات خود حتی پس از لغو تحریم ها بایستی از دولت کسب مجوز نمایند.
5/ در این توافق قرار است چند سانتریفیوژ بچرخد و من فکر نمیکنم نگهداری سایت نطنز برای چرخش 5000 سانتریفیوژ به صرفه باشد.
6/ دولت مجبور است تعدیل نیرو کند چون نمیتواند این همه حقوق بدهد ولی کارکنان بیکار بمانند.
7/ راکتور اراک هم بهمین نحو است. تغییر کاربری راکتور هسته ای عملا معنی ندارد.
8/ طراحی جدید این راکتور سالها طول خواهد کشید و سرمایه گذاری کارخانه تولید اب سنکین عملا از بین خواهد رفت چون اب سنگین هیچ مصرف دیگری ندارد.
9/ صادرات اب سنکین هم عملا به جوک بیشتر شبیه است.
10/ تغییر کاربری فردو هم به یک مرکز تحقیقاتی خنده دار است که عملا باید انسان ابله باشد که برود زیر کوه کار تحقیقاتی کند.
11/ هزینه نگهداری این سایت اینقدر بالاست که اصلا مقرون به صرفه نیست و بایستی بسته شود.
12/ در معادن اورانیوم هم عملا شما هرچه استخراج میکنی بایستی تحت نظارت کامل باشد و اصلا با داشتن 5000 سانتریفیوژ چه نیازی به استخراج معدن است .
13/ من تمام معادن اورانیوم ایران را بازدید کرده ام سرمایه ای که در انها هزینه شده عملا هدر رفته است .
14/ کارخانه گچین بندر عباس هم عملا تعطیل میشود.
15/ شاید اگر ما تعطیلی صنعت هسته ای را اعلام میکردیم بهتر بود چون حداقل نظارت ها هم حذف میشد.