پيام
+
بنويسيد شدم پير «اباعبدالله»
نوکري پير،به تعبير «اباعبدالله»
بنويسيد که از کودکي ام تا حالا
بوده ام پاي به زنجير «اباعبدالله»
طفل جانم که چنين شير شده در پيري
خورده در کودکي اش شير «اباعبدالله»
شير مهر پسر فاطمه را در کامم
در ازل ريخت علمگير «اباعبدالله»
روز و شب در پي برپايي نامش هستم
فکر و ذکرم شده درگير «اباعبدالله»
سرنوشتم چو حبيب بن مظاهر انگار
گره خورده است به تقدير «اباعبدالله
*:.نرگس بانو.:*
94/4/4
شمس الظلام
السلام عليک يا ابا عبدالله ....تقديم لبان تشنه ات هزاران بوسه شهيدان ما....